اولین دندانها
پسرکم در ایام نوروز شما پسر خوب من دوباره تبدیل شدی به یک بچه بداخلاق و نق نقو و لوس
برای یک کاسه کوچولو غذا باید یک ساعت وقت همراه با عملیات محیر العقول و ژانگولر به صورت خانوادگی صرف کنیم تازه اگر آخرش همه زحمات رو هدر ندی ....
ما هم میدونستیم شما داری دندون درمیاری ،پس درکت میکردیم....
بالاخره روز پنجم عید خونه عمه چشم ما به مروارید های دوگانه شما روشن شد....
مبارک باشه عزیز دل
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی