دریا
با نزدیک شدن به پایان تابستان و بازگشایی مدارس گلایه های آوا شدت گرفت که به خاطر شما پارسال هم شمال نرفته ... در نتیجه با وجود اینکه بابا هم خیلی گرفتار بود با بهبود نسبی شما راهی دریا شدیم ساعت پنج صبح راه افتادیم که شما تو راه بخوابی و کمتر اذیت بشی تقریبا هشت هم رسیدیم ،یک سال بود که خونه خالی بود و باید حسابی تمیز میشد که کار بسیار مشکلی بود با وجود شما که دائم میخواستی بیای وسط آب و جارو... روز اول بسیار بسیار گرم بود و تصمیم گرفتیم فرداش برگردیم،اما غروب نم نم بارون شروع شد و دو روزی هوا عالی شد که با شدت گرفتن بارون و باریدن بی وقفه در روزهای بعد حسابی حالمون گرفته شد... ...