پسر آریایی من

پسرم مامان تمام برنامه زندگی‌اش را بر اساس زمان خواب و بیداری و غذا و داروی شما می‌چیند  ساعت هفت و هشت صبح که روز بقیه مردم عادی شروع می‌شه و آوا هم راهی مدرسه میشه؛ من تازه می‌خوابم! اونوقت یه دو سه ساعتی مثلا ‌خوابم و بعدش بیدار، که چه عرض کنم؟! همش خواب و بیداردر حال  ور رفتن با پسری  هستم! که شیر بخورد و دارو  و غذاش دیر نشود! درست و درمان نمی‌خوابم و خستگی چندین ماه به تنم ماسیده! خسته‌ام! به جهت آلرژی شما درست غذا نمی‌خورم از روزی که بدنیا اومدی لبنیات و تخم مرغ و خیلی چیزا رو نخوردم و حسابی لاغر و ضعیف شدم! شمام که هزار ما شا ا... میگی فقط می می دیگه به زور...

خوش تیپ مادر این شلوار رو وقتی معلوم شد شما پسری یعنی قبل از اینکه به دنیا تشریف بیارید عمه برات خریده ... پسرم شما از چهار ماهگی میتونستی قلت بزنی و کوتاه مدت  بدون کمک بنشینی اما شش ماهت که شد دیگه در  امر چرخیدن و نشستن و  حرکات ژانگولر به تبحر رسیدی...       اینجام موش موشک شدی     ...

مامان قربون چاله لپ تپلت عشق خوش اخلاق من با وجود اینکه من نه دوست دارم جایی برم و نه خیلی علاقه دارم کسی خونمون بیاد تا شما با ویروس و میکروب و سرما کمتر مواجه بشی  اما متاسفانه شما و خواهرت به ترتیب مریض میشید... یعنی تو خوب میشی اون مریض  میشه و بالعکس دکتر میگه اینا ویروسه و بیشتریاشو آوا از مدرسه برات میاره.. . کار من هم شده جدا کردن شما و آوا از همدیگر و صد البته رصد وضیت آب بینی و درجه حرارت بدنتون ...   ...

پسر خوبم متاسفانه فصل سرد برای شما خوب پیش نرفت و اواسط دی شما تب کردی و تبت بالا و بالا تر رفت بیماریت مصادف شد با ایام اربعین و تعطیلاتش و مملکت گل و بلبل  و ملت و مسئولین ساعی و آلودگی هوا و کلا کشور تعطیل.... پس بالاجبار شما رو بردیم بیمارستان لاله دکتر کشیکشون سریع دستور تن شویه داد و ... بعدم فرمود شما باید حد اقل یک هفته بستری بشی تا معلوم بشه برای چی تب شدید کردی یعنی تا وقتی که جواب کشت خونت بیاد با مشقت فراوان تونستیم دکترت رو پیدا کنیم و باهاش مشورت کنیم که همونطور که حدس میزدیم گفت با توجه به سیاست های بیمارستانای خصوصی در جهت تیغ زدن خلق ا... ببریدش بیمارستان علی اصغر خودش هم تلفن زد و به رزیدنت سال ب...

       پسرم اولین شب یلدا ی شما متاسفانه  مصادف شد با واکسن چهار ماهگی و من نتونستم برات جشن بگیرم اما عوضش یه کوچولو رفتیم خونه عمه زهرا که امسال تازه عروس شده و یه شب یلدای مفصل داشت و شما هم مهمون افتخاریش شدی... بمیرم که تب داشتی مامانم     شما یه پسر خوشگل تپلی شدی ،با وجود همه خستگی ها مامان از رشد شما خیلی راضیه و بالای منحنی رشد سیر میکنی.... پسرم من فکر کردم بهتره دقیقا مشخص بشه شما به چی آلرژی داری چون هنوز بالا میاری... در نتیجه با بابا تصمیم گرفتیم ببریمت پیش فوق تخصص آلرژی اطفال که فبلا آوا رو هم برده بودیم پس رفتیم پیش دکتر مسعود موحدی و تست پوستی دادیم... و...

بالاخره زندگی ما داره یه مقدار رو روال میفته و از گریه های بی وقفه شما اندکی کاسته شده اندر احوال این روزای من باید به عرض برسونم 26 ساعت از شبانه روز رو مشغول سرویس دادن به شما و خواهرت هستم شب که شما تا صبح بیداری تا میام بخوابم یعنی ساعت شش صبح باید آوا رو آماده مدرسه کنم بعد هم دوباره بحث دارو و شیر و بیست دقیقه عمود نگهداشتن و.... خلاصه  خدایا   شکرت  اما خسته ام خوابم میاد.... شما اگر تو بغل نباشی یه مدت کوتاه تو کالسکه تو خونه میچرخونمت بعد دوباره بغل مامانی اینطوریه که شب که میشه برای اومدن بابایی ثانیه شماری میکنم تا بیاد تحویل بگیرتت من به بقیه کارا برسم اما خنده ای شی...

طبق بررسی های فراوان شما باید قبل از پایان سه ماهگی مسلمان بشی و باز مطالعات و جستجو و پرس و جو ی من برای یافتن بهترین روش و مرکز برای این مورد ، که البته تحقیقات از روزی که فهمیدم شما پسر هستی شروع شده بود چون این مسئله یکی از کابوس های زندگی من بوده.... خلاصه فیها خالدون هر چیزی که به شما مربوط میشه باید مشخص باشه.... شما هم خیلی عصبانی بودی از این عمل پیش رو قربون این اخم و تخم و جذبه شما بره مامان  اینم سندش: بالاخره شما در تاریخ 28 آبان در بیمارستان لاله توسط دکتر رحمانی ختنه شدی..... چقدر جیغ زدی .....چقدر گریه کردی..... مامانت چقدر گریه کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟   اما بالاخره تموم شد....... بعدش محرم شد شما...

  بالاخره پس از تحقیقات فراوان توسط مامانتون ،شما رو بردیم پیش یه فوق تخصص خوب گوارش اطفال   البته نسخه ایشون خیلی شبیه به تجویز دکتر ناطقیان بود اما این خانم دکتر تاکید کرد که رانینیدین خارجی مصرف کنی و رزیم من هم سفت و سخت تر شد چون خیلی اصرار داشتن که شما فقط شیر مادر بخوری در نتیجه من هر ماده غذایی که درش لبنیات گاوی مواد نگهدارنده و افزودنی داشته باشه مصرف نمیکنم، شما هم پس از شیر خوردن اونم در حالت نشسته حداقل بیست دقیقه عمود نگهداشته میشی و موقع خواب هم با یه شیب 30 درجه لالا میکنی بگذریم که داروی تجویزی بعد از اینکه بابایی تمام اق...

پسر خوبم متاسفانه دکترهای خوب و متفاوت خیلی به بهبود تو کمک نکردند و من باید شما رو پیش یک فوق تخصص گوارش اطفال ببرم  تشخیص دکتر ناطقیان   که پسر دایی مامانم هست آلرزی و ریفلاکس بوده و شما از ده روزگی که توسط ایشون ویزیت شدی رانیتیدین ایرانی خوردی  که متاسفانه بی فایده بود و بعدش هم یک ماه امپرازول و موتیلیوم خوردی که باز هم بی نتیجه بود   شما کماکان 24 ساعته گریه میکنی و بعد از هر بار شیر خوردن بالا میاری سشوار،جاروبرقی ،ماشین سواری ،تاب دادن تو ملحفه و... پس از خوردن انواع داروهای شیمیایی و گیاهی با بن بست رو به رو شده... من و بابا مستاصل و درمونده نظاره گر دردکشیدن توییم،دردت به جونم چه کنم؟؟؟؟؟؟؟...

مامان جان شما خیلی بیقراری و دائم گریه میکنی و نق میزنی شب و روز برای من نذاشتی... پوست نازکت هم پر از جوش های قرمز احتمالا خارش داره احتمال ابتلا به  آلرزی در شما روز به روز قوی تر میشه تا به امروز دکترهای زیادی ویزیتت کردن مثلا عرب حسینی،برخوردار،دکترناطقیان ،... اما برای نظرقطعی هنوز زوده من رژیم دارم و محصولات لبنی و... نمیخورم اما شما بهتر نمیشی خیلی هم بالا میاری به عنوان شیر کمکی هم آپتامیل پپتی میخوری ک پروتئین هیدرولیز شده داره.... ...